در مصر باستان،مردم مشغول عبادت بودند
که فرعون مصر وارد شد و تمامی حاضرین به خاک افتاده. و تعظیم کردند
به جز من که با لبخند گوشه ای ایستاده و دیگران را تماشا میکردم.
فرعون فریاد زد: کیست آن گستاخ که جرات نموده ما را ندید انگار؟
کاهن اعظم اهسته در گوش او گفت: از اعضای توفانی ست و به گنده تر از شما هم باج نمیدهد.
فرعون زیر لب گفت: همانا که از بلندی پرچمش باید میفهمیدم